غم دل
غم دل
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید لطفا نظر یادتون نره.tanck you

پيوندها
پاکترین سر شت
عاشقانه
اطلاعات عمومی
جک
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان love و آدرس matin.love.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 20
بازدید هفته : 41
بازدید ماه : 41
بازدید کل : 22421
تعداد مطالب : 51
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


2.js">
نويسندگان
matin

آرشيو وبلاگ
اسفند 1390


آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 22 بهمن 1398برچسب:, :: 13:21 :: نويسنده : matin

 

عشق یعنی سالهای عمر سخت

عشق یعنی زهر شیرین بخت تلخ

عشق یعنی خواستن٬ لَه لَه زدن

عشق یعنی سوختن پر پر زدن

عشق یعنی جام لبریز از شراب

عشق یعنی تشنگی یعنی سراب

عشق یعنی لایق مریم شدن

عشق یعنی با خدا همدم شدن

عشق یعنی لحظه های بی قرار

عشق یعنی صبر یعنی انتظار

عشق یعنی از سپیده تا سحر

عشق یعنی پا نهادن در خطر

عشق یعنی لحظه ی دیدار یار

عشق یعنی دست در دست نگار

عشق یعنی آرزو یعنی امید

عشق یعنی روشنی یعنی سپید

عشق یعنی غوطه خوردن بین موج

عشقِ یعنی رد شدن از مرز اوج

 
شنبه 22 بهمن 1398برچسب:, :: 13:20 :: نويسنده : matin

 

وقتی کسی رو دوست داری  حاضری جون فداش کنی


حاضری دنیا رو بدی  فقط یک بار نگاهش کنی


به خاطرش داد بزنی  به خاطرش دروغ بگی


رو همه چیز خط بکشی  حتی رو برگه زندگی


وقتی کسی تو قلبته  حاضری دنیا بد باشه


فقط اونی که عشقته عاشقی رو بلد باشه


قیده تمومه دنیا رو به خاطره اون میزنی


خیلی چیزا رو میشکنی تا دله اونو نشکنی


حاضری بگذری از دوستایه امروز و قدیم


اما صداشو بشنوی شب از میون دو تا سیم


حاضری قلبه تو باشه پیشه چشایه اون گرو


فقط خدا نکرده اون یک وقت بهت نگه برو


حاضری حرفه قانون رو ساده بزاری زیر پات


به حرفه اون گوش بدیو به حرفه قلبه با وفات


وقتی بشینه به دلت از همه دنیا میگذری


تولد دوبارته اسمشو وقتی میبری


حاضری جونت رو بدی ، یه خار تویه دستشم نره


حتی یه ذره گردو خاک مبادا تو چشاش بره


وقتی کسی تو قلبته یک چیزه قیمتی داری


دیگه به چشمات نمیاد اگر که ثروتی داری


نزار که از دستت بره این گنجه خیلی قیمتی

 
شنبه 22 بهمن 1398برچسب:, :: 13:19 :: نويسنده : matin

آخه چه جور دلت اومد

تنهام بذاری و بری

آخه مگه حرفی زدم

زخم زبونی من زدم

آره همش بهونه بود

مسئله یار دیگه بود

دلت هوایی شده بود

کارم از کار گذشته بود

برو با یارت عزیزم!!

رها کن این تن منو

الهی صد سال بشه!!

عشق قشنگت عزیزم!!

اما یه قول بهم بده یارتو تنها نذاری

که مثل من اسیر بشه

آواره از خونه بشه

من یه قول بهت می دم

یه روز فراموشت کنم

قلبمو سنگیش بکنم

عشقتو خاکستر کنم

اگه یه روز خواستی گلم

کسی رو نفرینش کنی

بگو مثل من بشه

زجر جدایی بکشه

برو با یارت عزیزم!!

رها کن این تن منو

الهی صد سال بشه!!

عشق قشنگت عزیزم
!!

 
شنبه 22 بهمن 1398برچسب:, :: 13:18 :: نويسنده : matin

وقتی که خاکم میکنن بهش بگین پیشم نیاد

بگیدکه رفت مسافرت بگید شماره ای نداد

یه جور بگین که اخرش از حرفاتون حول نکنه

طاقت ندارم ببینم به قبر من نگاه کنه

دونه به دونه عکسامو بردارید آتیش بزنید

هرچی که خاطره دارم بریدو از بیخ بکنید

نذلرید ازاسم من هم یه کلمه جا بمونه

نمیخوام هیچ وقت تنمو توی گورم بلرزونه

برو آتیش به قلب من نزن ... بذار نگاهت از یادم بره

بذار واسه همیشه قلب من چال بشه و من کلی خاطره

برو نمیخوام ببینی خونه ی من خالی شده

همدم من به جای تو ریگ های پوشالی شده

اون که میگفت میمرد برات دیدی راست راستی مرد

رفتو همه خاطرشم به خاطرت برداشت و برد

بهش بگید نشست به پات بهش بگید نیومدی

بگید هنوز دوست داره با اینکه قیدشو زدی

نشونیه قبرمنوبهش ندین خوب میدونم میاد جای همیشگی سر قرار تو رودخونه




 

 

 
شنبه 22 بهمن 1398برچسب:, :: 13:3 :: نويسنده : matin

 
شنبه 22 بهمن 1398برچسب:, :: 12:59 :: نويسنده : matin

 

یکی بود یکی نبود..

هرکی بود غریبه بود...

از دلم خبر نداشت..

که تورو از دلم ربود..

هرکی بود هرچی که داشت..

قد من عاشق نبود..

واسه چشمای سیات..

بخدا لایق نبود..

گول نگاشو خوردم و..

دلم رو بستم به چشاش..

دیوونه بودم مثله شمع..

یه عمری آب شدم به پاش..

بعد یه عمر آزگار..

عشق منو گذاشت کنار..

رفت پی یه عشق دیگه..

اونم سپرد به روزگار..ا

ز اولش هیچکی نبود..

هیچکی به دادم نرسید..

قصه من به سر رسید..

دلم به عشقش نرسید

 
شنبه 22 بهمن 1398برچسب:, :: 12:49 :: نويسنده : matin

 

روزگاريست همه عرض بدن مي خواهند#

همه از دوست فقط چشم و دهن مي خواهند#

ديو هستند ولي مثل پري مي پوشند#

 گرگ هايي كه لباس پدري مي پوشند#

 آنچه ديدند به مقياس نظر مي سنجند#

عشق ها را همه با دور كمر مي سنجند#

 خوب طبيعيست كه يكروزه به پايان برسد#

 عشق هايي كه سر پيچ خيابان برسد#

 
شنبه 22 بهمن 1398برچسب:, :: 12:47 :: نويسنده : matin

 

love is wide ocean that joins two shores

عشق اقیانوس وسیعی است که دو ساحل رابه یکدیگر پیوند میدهد

life whithout love is none sense and goodness without love is impossible

زندگی بدون عشق بی معنی است و خوبی بدون عشق غیر ممکن

love is something silent , but it can be louder than anything when it talks

عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلند تر خواهد بود

love is when you find yourself spending every wish on him

عشق آن است که همه خواسته ها را برای او آرزو کنی

love is flower that is made to bloom by two gardeners

عشق گلی است که دو باغبان آن را می پرورانند

love is like a flower which blossoms whit trust

عشق گلی است که در زمین اعتماد می روید

love is afraid of losing you

عشق یعنی ترس از دست دادن تو

no matter what the question is love is the answer

پاسخ عشق است سوال هر چه که باشد

when you have nothing left but love than for the first time you become aware that love is enough

وقتی هیچ چیز جز عشق نداشته باشید آن وقت خواهید فهمید که عشق برای همه چیز کافیست

love is the one thing that still stands when all else has fallen

زمانی که همه چیز افتاده است عشق آن چیزی است که بر پا می ماند

love is like the air we breathe it may not always be seen, but it is always felt and used and we will die without it

عشق مثل هوایی است که استشمام می کنیم آن را نمی بینیم اما همیشه احساس و مصرفش می کنیم و بدون ان خواهیم مرد

 
جمعه 21 بهمن 1398برچسب:, :: 12:6 :: نويسنده : matin

باوفا! مهر تو اندر جان ماست

 زندگی بی دوستی زندان ماست

 کم بزن آتش دل بی تاب را

 یاد خوبت روز و شب مهمان ماست . . .



&&&&&



عاقبت از غم عشق تو دیوانه شدم / باده بر دست شدم راهی میخانه شدم

 آن قدر حسرت میخانه کشیدم که ز شوق /  به تمنای شرابت همچو پیمانه شدم . . .



&&&&&



گفتی مسافری و من آنقدر عاشقم که

سال هاست نماز دلم را شکسته میخوانم . . .



&&&&&



متاسفانه توی قرن ۲۱ اسکل به کسی‌ گفته میشه که

قلبی پاک و بی گناه و مهربون داره

آدم فروش و نا رفیق نیست و از پشت خنجر نمیزنه . . .



&&&&&

عشق بعضی وقت ها از درد دوری بهتر است /

بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است /

توی قرآن خوانده ام ، یعقوب یادم داده است /

دلبرت وقتی کنارت نیست ، کوری بهتر است .


&&&&&


اگر احساس به خاموشی مطلق برسد / باز هم عاطفه ای هست میان من و تو .


&&&&&


تو را ای گل کماکان دوست دارم / به قدر ابر و باران دوست دارم /

کجا باشی کجا باشم مهم نیست / تو را تا زنده هستم دوست دارم .


&&&&&


تفاهم به معنای درک کردن نیست ، بلکه به معنای توانایی تحمل تفاوتهاست .


&&&&&

سیــــــــــر شدم …

بسکه سرد و گرم روزگار را چشیدم !


&&&&&


سفید شد موهایی که برای برگشتنت آراسته بودم…!

 


&&&&&


به گناهی که تماشای گل روی تو بود
خار در چشم تمنا بزنم یا نزنم .


&&&&&


ساعت مچی ات را باز کن … دست هایت را در بیاور

بگذار برای یک شب هم که شده

آب ِ خوشی / از گلوی ِ چشمهایت / پایین برود …

 
پنج شنبه 20 بهمن 1398برچسب:, :: 11:10 :: نويسنده : matin

نه...سرمایمان از زمستان نبود

 

 بجز ما کسی زیر باران نبود

 زمان روی یک سیب آغازشد

 ولی سیب آغاز انسان نبود

 خداخوردن سیب رامنع کرد

 خدا آن زمان ها مسلمان نبود

 خدا دید ما دوستدار همیم

 که از خلقت خود پشیمان نبود

 اگر لذت با تو بودن نداشت

 چنین خوردن سیب آسان نبود

 خدا راند ما راشبی از بهشت

 بهشتی که اندوه درآن نبود

 زمین ذره هایی پر از درد داشت

 فقط آدم این گوشه مهمان نبود

 خیابانی اول خدا آفرید

که جمعیت آن فراوان نبود

 بجز ما که درآن قدم می زدیم

 کسی عابرآن خیابان نبود

 دل آدم آن وقت ها غصه داشت

 ولی غصه اش قحطی نان نبود

 وحالا به خاطر می آریم ما

 زمانی که زنجیر وزندان نبود

 زمانی که هنگام مجرم شدن

 بجز سیب دردست انسان نبود